در ميان آتش ما اميدوار


 






 
ايتالو کالوينو: نويسنده اي ايتاليايي است که 62 سال زندگي کرد. او در روزگاري مي زيست که آتش جنگ جهاني دوم شعله ور شد و دامن جهان را گرفت. وقتي جنگ جهاني دوم پايان يافت، آن چه ماند ويراني هاي جنگ بود و حادثه هاي تلخي که خاطره شد. از اين رو گروهي از نويسندگان و هنرمندان به خلق آثاري با موضوع جنگ و پيامدهاي عاطفي و رواني آن پرداختند؛ پيامدهايي که با گذشت سال ها باز نشانه هايش در جامعه ديده مي شد. بارها اين موضع در فيلم هايي که هنرمندان مي ساختند نشان داده و در داستان هايي که نويسندگان مي نوشتند گفته شد وچنين بود که مکتب نئورئاليسم ظهور کرد.
سال هاست از جنگ جهاني دوم مي گذرد ولي هنوز اين گونه ادبيات که از دشواري هاي جنگ و پيامدهايش مي گويد، خواندني است . انساني که در ادبيات نئورئاليسم نشان داده مي شود، انساني است که به خاطر دوري از صلح و دوستي و نزديکي به زياده خواهي و شهوت طلبي، سرگردان شده و آسيب ديده است. در اين گونه از ادبيات نشان داده مي شود که چگونه حرمت انسان لکه دار و ارزش هاي انساني ناياب مي شود و همين ادبيات است که نشان مي دهد جنگ پايان انسان است؛ اگر در برابر آن کم بياورد و خودش را ببازد و از اميد فاطمه بگيرد و نامش را نااميد بگذارند.
در داستان هاي ايتالوکالوينو،تماشاگر نابودي انساني هستيم که در برابر جنگي خانمان سوز، تنها قرار گرفته و براي يافتن پناه گاهي امن دم به دم مي کوشد تا جان خويش را از بلا برهاند. در اين ميان جنگ، اين ديو خون آشام را مي بينيم که از هر سويي پيش مي آيد تا انسان را در آتش بي اخلاقي ها و زشتي ها بسوزاند.
کالوينو راوي روايت هاي زيبا وخواندي است؛ روايت هايي که خواننده را با دردها و رنج هاي انساني آشنا مي کند و پليدي هاي جنگ و جنگ افروزان را نشان مي دهد .برخي بر اين باورند که کالوينو جزء نويسندگاني است که داستان هايش با داستان هاي ديگر نويسندگان مکتب نئورئاليسم فرق دارد، چرا که جاذبه بيش تري براي مخاطب ايجاد مي کند. دليل اين جذابيت را در روايت هاي حرفه اي وي بايد جست که ديگر نويسندگان اين مکتب کم تر از آن بهره بردند . زندگي کالوينو به شدت با جنگ گره خورده بود. او درکوبا به دنيا آمد و مادر و پدري ايتاليايي داشت. نخست در رشته کشاورزي درس خواند اما به دليل عشق به ادبيات، رشته کشاورزي را رها کرد و براي ادامه تحصيل با دانشجويان ادبيات همراه شد. در اين زمان بود که خبر جنگ جهاني دوم جهان را تکان داد و شعله ور شدن آتش جنگ، جهانيان را نگران کرد. با شنيدن اين خبر هولناک او از ادبيات فاصله گرفت و به ارتش پارتيزان ها پيوست و در برابر ارتش اجباري هيتلر ايستاد. از اين رو در بسياري از داستان هايش به ارتش پارتيزاني پرداخت و تلاش آن ها را در برابر زياده خواهي هيتلر به تصوير کشيد وقتي جنگ به پايان رسيد، بار ديگر به عشق پيشين خود بازگشت که ادبيات بود و در اين عرصه به تحصيل پرداخت.

او نويسنده اي است که قلم را سلاحي برنده مي داند که بايد به دست گرفت و براي نابودي بدي ها وگسترش خوبي ها داستان نوشت و مردم را در برابر نازيبايي ها مجهز کرد. وي در آخرين کتاب خود طبيعت را ستوده و زندگي ماشيني را نفي کرده است. انسان در اين اثر، برابر توفان بيهودگي ها و بي اخلاقي ها گرفتار است وکالوينو با قدرتي که دارد، راوي انسان اسيري است تا دردها و رنج هاي او را بيان کند.
در داستاني از کتاب قارچ ها درشهر، زندگي شهري بي ارزش نشان داده شده است. به گونه اي که نمي تواند پاسخ گوي نياز انسان باشد. در بخشي از اين داستان مي خوانيم: «زندگي شهري به مذاق اين مارکو والدو چندان سازگار نبود. اعلاميه ، چراغ راهنمايي، ويترين ، تابلوهاي نئون تبليغات که اصولاً براي جلب توجه ساخته شده اند، هرگز نگاه او را به خود جلب نمي کرد.»
در داستان ديگري از کالوينو به نام مرغ عشق زندگي روزمره انسان هايي به نمايش گذاشته مي شود که زندگي شان يکنواخت است و دچار درد تکرار شده اند . کالوينو در اين داستان به دنبال بيان چگونگي شکل گرفتن تباهي ها و نابودي انسان است. در اين ميان نويسنده شخصيت هايي را وارد فضاي داستان مي کند که از تباهي و بيهودگي ها مي رهند و خود را به دامن زندگي نويد بخشي مي رسانند که سختي ها را ناديده مي گيرد و براي جامعه اي آرام و انساني مي کوشد . اين که وي هم زمان به دشواري ها مي پردازد و نشان مي دهد که مي تواند نسخه شفابخشي براي گشودن گره هاي زندگي يافت، حکايت از آن دارد که با نويسنده اي اميدوار روبه رو هستيم که نمي خواهد انسان را در داستان هايش با رنج ها و دردها تنها بگذارد. بلکه بر آن است تا با ظهور شخصيت هايي ديگر زندگي بهتري را به تصوير کشيده و بگويد مي توان در برابر دشواري ها و نازيبايي ها ايستاد و مسير ديگري براي زندگي برگزيد و خود را اسير بيهودگي ها نساخت.
منبع: ساعت عصر شماره 10